حقوق اسلام و رهنمود های اسلام در باب حقوق بشر

بسم رب الشهدا و الصدیقین

۲۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


خدا نزدیک انسان استابتدا با آیه ی ۱۸۶ سوره ی مبارکه ی بقره شروع میکنیم


این آیه جزو آیاتی ست که آرامش بزرگ و وصف ناپذیری به انسان میدهد.

هنگامی که انسان میبیند خداوندی که تمام جن و انس مطیع اویند چقدر به انسان نزدیک است و اجابت میکند هنگامی که میخوانند او را ته دلش آرام میگیرد.

واذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوه الداع اذا دعان فلیستجیبوالی و لیومنوا بی لعلهم یرشدون

هرگاه بندگانم درباره من سوال کردند بگو من بسیار نزدیکم.هرگاه کسی من را بخواند اجابت می کنم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان اورند تا راه راست یابند...
علامه طباطبایی در وصف این ایه گفت یکی از زیباترین و لطیف ترین ایات است.
همه ی ما در پی سختی ها و مشکلات به طور ناخوداگاه و فطری به دنبال خدا میرویم.این خود خداست که مارا دعوت میکند.در واقع این ماییم که لبیک میگوییم
خدا مدت هاست دعوتمان کرده است.
گاه مقصودمان از خدا معنوی ست.گاهی هم مادی
خداوند در ایه ی 200 سوره بقره به کسانی که فقط درخواست مادی دارند اعتراض میکند و در ایه ی بعد کسانی را که هم مادی و هم معنوی را طلب میکنند تمجید کرده است
هیچ وقت دعا کردن برای زندگی دنیوی و مادی بد نیست و اتفاقا خیلی هم خوب و با صفا است اما نباید معامله گری را با خدا هم آغاز کنیم
خداوند متعال از معامله گران خوشش نمی اید.این که بگوییم خدایا یا فلان کار را برایم بکن یا دینم را به اتش میکشم،این معامله هست.اینجور تفکر ها امروزه کم نیست
دعا یعنی سخن با خدا.یعنی درد دل را گفتن.یعنی حرف زدن با او
همین سخن گفتن سود است.فلذا دیگر نباید منتظر سود دیگر بود.بعد گفت و گوی صمیمانه و از سر اخلاص به دور از همه ی دغدغه ها و کار های روزانه.هنگامی که سر را بر روی مهر خاکی می گذاری
هنگامی که خدا را درون خود و درون تک تک ذرات روحت حس میکنی
این همان ارامش است.همان کمال مطلوب انسانیست
قران بارها گفته است الیه المصیر..بازگشت به سوی اوست
ما این قسمت ایه را تا میبینیم یا میشنویم یاد مرگ می افتیم.بله مرگ هم بازگشت به خداست
اما چه بسا انسان هایی که به طور متعدد به سوی خدایشان رجعت میکنند و گویی از مبدا خودشان جدا نشده باشند

و آن هایند که در تمام هیاهو و شلوغی دنیا آرام اند...

لا اکراه فی الدین.دین اجباری دین اختیاری.اجبار درونی در دین
دین اجباری

دین اختیاری
لا اکراه فی الدین(256بقره)
هیچ کس حق ندارد کس دیگری را وادار به پذیرفتن دین کند.بلکه هر کسی باید ازادانه و از روی عقل و با تکیه بر مطالعه و پرس و جو و تحقیق دین را برگزیند
اما بر کسی پوشیده نیست که همین خدا به واسطه پیامبرانش شریعت و قانونی به دست مردم داده که بر اساس آن به کسانی که این قانون را عمل کنند پاداش می دهد و به کسانی که آن را رعایت نکنند عذاب سختی می چشاند.
پس دین داری کاملا اختیاری ست.این را همه مان میدانیم.اجبار در پذیرفتن دین موجب بطلان آن است
نکته ی ظریفی در این بحث نهفته است.ایا عادت همان اجبار است؟!ایا دین داری از روی عادت همان اجبار است؟ایا لا اکراه فی الدین شامل اجبار درونی هم میشود؟
دو نوع اجبار داریم.نوعی اجبار که به واسطه ی عامل بیرونی و به وسیله ی عنصر مادی (عملی)این اجبار تحمیل میشود.
و نوع دوم اجبار معنوی و فکری و عادتی ست.
اکثر ما بابت دینی که انتخاب کرده ایم هیچ تحقیق و فکری نکرده ایم.فقط به پدر و مادر خود نگریستیم.که آن ها چه دینی و چه مذهبی دارند.آن ها چه میکنند .پس چون آن ها پدران و مادران ما اند ما هم باید همان را بکنیم.دین داری عادتی امروزه کم نیست.
دین داری عادتی همچون فردی میماند که ایام محرم عزاداری میکند و در همان ایام و دیگر ایام کوچک ترین عمل عزاداری واقعی در وی نمیبینیم.فقط ظاهری ست.عمل به عزاداری با عزاداری فرق میکند.کسی میتواند عمل کند که به شناخت رسیده باشد.کسی که از دیگران و به واسطه ی ان ها هدایت میشود نمیتواند عمل داشته باشد.اون دنباله رو و مقلد است.هر چه در گوشش بگویند میگوید چشم.فرقی نمیکند ان عمل چه باشد.
دین داری عادتی همان است که چهره ی دین را به آسیب میکشاند.دین داری عادتی همانند بازیگری ست که در فیلم نقش خوب را بازی میکند و در واقعیت زندگی خودش نقش بد را بازی میکند.دین داری عادتی با تزویر تفاوت ها دارد.تزویرگر میداند که عملش درست نیست.اما دیندار عادتی این گمان را نمیکند.خداوند میفرماید آن ها زیان کار ترین انسان ها هستند.هم دنیا و هم آخرت خود را تباه کرده اند
قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا؟
الذین ضل سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا
بگو ایا خبر دهم زیان کار ترین مردم چه کسانی هستند؟
ان ها که اعمالشان در زندگی دنیا نابود شده با این گمان فکر میکنند که بهترین اعمال را دارند
چه بیماری خطرناکی..عمل باشد ولی پاداش نباشد
عمل باشد ولی روح نباشد.عمل بدون روح همین است.

در آینده در مورد ارتداد و بحث مجازات آن به طور مفصل بحث خواهیم کرد

قائده ی لاضرر از جمله قوائد فقهی است که کاربرد فراوانی دارد .اصل این قائده از روایتی که از سوی رسول مکرم اسلام حضرت محمد(ص)است که میفرمایند لاضرر و لا ضرار فی الاسلام..در دین اسلام هیچ گونه ضرر که به خود انسان وارد شود یا ضرری که فرد به دیگران وارد کند جایز و مجاز شناخته نشده است.

با توجه به کلام مذکور میتوانیم این مطلب را به دست آوریم که اسلام با ضرر دیدن و ضرر رساندن مخالف است.حال چه این ضرر در بحث مالکیت افراد به مال خود باشد و چه در دیگر مسائل.فلذا اگر استفاده از مال خود موجبات ضرر به مال دیگری را فراهم کند این استفاده مشروع نخواهد بود.با تامل در قائده ی تسلیط که نشات گرفته از آیات کلام الله مجید است و این قائده میفرماید:الناس مسلطون علی اموالهم..یعنی مردم بر مال های خودشان تسلط دارند

یعنی هیچ کس حق ندارد کسی را از استفاده ی آنچه که در مالکیت اوست منع کند

قائده ی لاضرر میاید و این قائده را محدود به شرایطی میکند که بدون ضرر باشد.قائده ی تسلیط در جایی حکم فرماست که ضرر و زیانی متوجه کسی نباشد

قائده ی لاضرر در قانون مدنی ایران

در ماده ی ۱۳۲ قانون مدنی ایران میبینیم که آمده:کسی نمی تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود،مگر تصرفی که به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا رفع ضرر از خود باشد.

چنانچه میبینیم این قائده ی مهم و پر ارزش در قانون کشور ما نیز تجلی پیدا کرده است و تصرفاتی که باعث ضرر و زیان بشود غیرمجاز شمرده شده است،مگر در سه مورد

در این موارد فرد اگر از مال خود استفاده کند و در این استفاده به دیگری ضرری وارد شود فرد ضامن این ضرر نیست؛

تصرفی که باعث ایجاد ضرر شده است به قدر متعارف باشد

که تشخیص این که تصرف متعارف است یا خیر یک امر عرفی است.ممکن است احداث عمارت ۵ طبقه در محلی متعارف و در محل دیگری غیر متعارف شناخته شود.

مورد دومی تصرف باید به قدر حاجت یا رفع ضرر از مالک باشد .یعنی مالک تصرفی برای دور کردن ضرر از خود در ملک خود انجام داده و این تصرف باعث ضرر به دیگری شده است.کسی برای رفع احتیاج و به قدر متعارف چاهی در ملک خود بکند و از آن ضرری به دیگری وارد شود

قائده لاضرر یا قائده ی کلی

قائده ی لاضرر فقط در استفاده از اموال غیر منقول صدق نمیکند.بلکه با توجه به اصل ۴۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میشود آن را به کلیه ی تصرفات زیان آور مالک(اعم از این که مال،غیر منقول یا منقول باشد و اعم از این که ضرر به همسایه وارد شود یا دیگری)گسترش داد ،مشروط بر این که شرایطی که بیان شد در ماده ی ۱۳۲ قانون مدنی در آن جمع باشد.حتی این قائده را میتوان به حقوق دیگر (غیر از مالکیت)تعمیم داد 

قائده ی دیگری که مورد اهمیت است <قائده ی سو استفاده از حق>است که خود نشات گرفته از قائده ی لاضرر است

یعنی کسی از حق خودش سو استفاده کند و این فعل او باعث ایجاد ضرر به دیگری شود.

مفهوم لغوی ضرر و ضرار

اهل لغت براى لفظ ضرر معانى متعددى ذکر کرده‌ اند. برخى ضرر را در مقابل نفع قرار داده‌ اند. همچنین ضرر به معناى سوءحال (بدى حال) نیز آمده است، همچنین ضرر به معناى عمل مکروه نسبت به دیگرى و نقص در اعیان نیز آمده است. ضمن این که ضُرّ به معناى بدى حال و تنگدستى و فقر نیز بکار رفته است 

ابن اثیر ضرر را به معناى نقص حق مى‌داند

در هر حال به نظر مى‌ رسد کلمه «ضرر» در اکثر موارد برای نفس و مال استفاده مى‌ شود و کاربرد آن در مورد آبرو و حیثیت افراد کم‌تر است. اما کلمه «ضرار» بر وزنِ فِعال مصدر باب مفاعله مى‌ باشد و دلالت بر ایراد ضرر از طرفین به یکدیگر دارد به تعبیر دیگر در «ضرار» طرفینى بودن با توجه به باب مفاعله مفروض است. همچنین در مورد معناى ضرار گفته شده ضرار به معناى مجازات بر ضررى است که از طرف دیگرى به انسان وارد مى‌ گردد.

نظر دیگر این که ضرار و ضرر دو کلمه مترادف هستند و این که در حدیث تکرار شده براى تاکید است.

همچنین گفته شده ضرر براى مواردى استعمال مى ‌گردد که یک نفر به دیگرى ضرر مى‌ زند تا منفعتى ببرد اما ضرار در موردى است که با ضرر زدن به دیگرى نفعى متوجه خودش نگردد.

                                           قائده ی لاضرر.قائده ای کلی در اسلام.مفهوم قائده لاضرر

  • آیت الکرسی سید آیات قرآن

پیامبر به حضرت علی (ع) فرمود: ” یا علی ! من سید عربم-مکه سید شهر هاست- کوه سینا سید همه کوه هاست- جبرئیل سید همه فرشتگان است – فرزندانت سید جوانان اهل بهشتند- قرآن سید همه کتاب هاست – بقره سید همه سوره های قرآن است – ودر بقره یک آیه است که آن آیه ۵۰کلمه دارد و هر کلمه ۵۰ برکت دارد و آن آیت الکرسی است.

آیه الکرسی

متن  کامل آیت الکرسی

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ

لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

 

ترجمه کامل آیت الکرسی به فارسی

«خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌گیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند. و به چیزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌یابند. کرسى او آسمان ها و زمین را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست، و اوست والاى بزرگ.

در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست.

خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‌اند. آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‌برد. و [لى‌] کسانى که کفر ورزیده‌اند، سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.»

تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشایشگر و مهربان
رحمن و رحیم بودن از صفات خداوند بزرگ و عزوعجل است.خداوند رحمان است.رحمان به کسی میگویند که صفت بخشندگی عام دارد.یعنی نسبت به همه بخشندگی دارد. بخشندگی عام هم به آن میگویند.اگر خداوند رحمان نبود گنهکاران و کسانی که از او دور شده اند گرمای اورا حس نمیکردند.آن ها بی رزق میماندند و زود نابود میشدند.در آن صورت فرقی بین خوب و بد بودن نمیبود.و فقط انسان های خوب ادامه زندگی میدادند
و اما صفت دوم رحیم بودن خداوند است.یعنی بخشندگی و عطای خاص دارد .عطای خاص لازمه اش انسان خاص است.خداوند نسبت به انسان خاص ،رحیم است.انسانی که به خداوند نزدیک میشود مشمول دریافت بخشندگی خاص خداوند میشود.
اوست که به واسطه ی رحیم بودن خداوند در برابر تمام سختی ها احساس سعادت و خوشبختی میکند.
در روایتى نیز از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: و الله اله کل شیى ء، الرحمان بجمیع خلقه ، الرحیم بالمؤ منین خاصة : (خداوند معبود همه چیز است ، نسبت به تمام مخلوقاتش رحمان ، و نسبت به خصوص مؤ منان رحیم است )

عبادت یا تجارت
حضرت امیر علی(ع) در کتاب ارزشمند نهج البلاغه عبادت کنندگان را به سه دسته تقسیم میکنند
متن عربی به اینگونه است؛ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار
گروه اول کسانی اند که خدا را برای رسیدن به بهشت و اسودگی احترام و تکریم میکنند.این گروه تجارت گونه عمل میکنند.اینان مانند تاجران و بازگانان به دنبال سود و منفعت هستند.
گروه دوم کسانی اند که ترسو اند.از روی ترس آتش جهنم و عذاب به عبادت و انجام اعمال صالح میپردازند.
آن ها همچون بردگانی عمل میکنند که از روی ترس از ارباب و جهت تنبیه نشدن اطاعت میکنند.
گروه سوم کسانی اند که خدا را شایسته و مستحق عبادت میبینند.این ها آزادمردان و آزادگان هستند.
باید دقت داشت امیر علی(ع) در اینجا عبادتی که از روی تزویر و ریا باشد را جزو عبادت نمیدانند و لذا اینگونه عبادت جزو دسته بندی نیست.عباداتی که مورد پذیرش واقع میشوند را بیان میفرمایند که درجات مختلفی دارند.
نکته ی دیگر این است که عبادت فقط به زبان و نیت نیست.بله نیت مهم است .اما نیت باید به عمل انجامد تا قابل دیدن و لمس کردن باشد.<<انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا>>ما راه را نشان دادیم حالا هر کی دوست داره شکر کنه و هر کس دوس داره قبول نکنه.این اتمام حجت پیام خداست.قطعا مصداق شکر گزاری در مقابل نشان دادن راه توسط خداوند فراتر از شکر زبانی است.وقتی از انسانی پیام خیرخواهی دریافت میکنیم همین که به او بگوییم ممنون و از او تشکر کنیم کافی نیست چه برسد به راه نشان دادن خدا.
بلکه باید از آن راه استفاده کرد تا شکر گزاری کامل شود