حقوق اسلام و رهنمود های اسلام در باب حقوق بشر

بسم رب الشهدا و الصدیقین

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوائد اسلام» ثبت شده است

حقوق بشر مورد نظر قرآن چگونه است : آیا درقرآن بحثى از حقوق بشر شده است؟
به عنوان پاسخی اجمالی میتوان گفت قرآن در مسأله حفظ جان و مال و آبروى انسان ها تا آنجا پیشرفته که جان یک انسان را همچون جان تمامى افراد بشر می داند و درمسأله حقوق انسان ها، تا آنجا پیش مى رود که اجراى اصل عدالت را در حقوق افراد یک جامعه بر همه چیز مقدم مى دارد. و دستور به قیام برای اجرای عدالت می دهد. همچنین حمایت از ایتام و نظارت دقیق بر وضع آنها و سرپرستى از آنها و اموالشان را هم ردیف توحید قرار مى دهد.
یک قانون عالى و ارزنده، قانونى است که در مساله حقوق بشر طرح جامع تر و دقیق ترى ارائه کند، با توجه به این حقیقت هرگاه به آیات قرآن در این زمینه مى نگریم، عظمت قوانینش آشکارتر مى گردد.
قرآن در مساله حفظ جان و مال و آبروى انسان ها تا آنجا پیشرفته که جان یک انسان را همچون جان تمامى افراد بشر ارج مى نهد و در این زمینه مى گوید:《من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا ومن احیاها فکانما احیا الناس جمیعا》؛ (هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته و هر کس انسانى را رهایى بخشد چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است)
این بیان را در هیچ ماده یا اصل قانونی نمیتوانید بیابید.

قرآن درمساله حقوق انسان ها، تا آنجا پیش مى رود که اجراى اصل عدالت را در حقوق افراد یک جامعه بر همه چیز مقدم مى دارد و هشدار مى دهد که نکند خصومت هاى شخصى یا روابط دوستانه مانع اجراى عدالتگردد.
در واقع قرآن بر آیین دادرسی مدنی و کیفری عادلانه حقوق کنونی نیز تاکید کرده هست
در یک جا مى گوید:«وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنئَانُ قَوْم عَلَى الّا تَعْدِلُوا اءِعْدِلُوا هُوَ اَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»؛ (مبادا دشمنى با جمعیتى، شما را به گناه ترک عدالت بکشاند،عدالت پیشه کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است).
در نقطه مقابل آن نسبت به تاثیر بر اجراى عدالت چنین هشدار مى دهد:
«یا ایها الّذین آمَنُوا کُونُوا قوامین بالقسط شهداءَ لله ولو علی انفسکم اَوِ الْوالدین وَالاقربین اِنْ یکن غَنِیّاً اَوْ فَقِیراً فَاللهُ اولی بهما»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خداگواهى دهید، اگر چه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد! [چرا که] اگر او [کسى که گواهى شما به زیان او است] غنى یا فقیر باشد، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند).
از تاکیدهاى فراوانى که
قرآن درباره حمایت از ایتام و نظارت دقیق بر وضع آنها و سرپرستى از آنها و اموالشان تا زمانى که بزرگ شوند نیز این مساله روشن تر مى شود،که دادگاه های رسیدگی اختصاصی فعلی نمودی از این وضعیت است که در آن تاکید فراوانی بر حقوق خواص میشود.
 در یک جا مى فرماید: «ان تقوموا للیتامی بالقسط»؛ (درباره یتیمان قیام به عدالت کنید).
جالب این که در جاى دیگر، حفظ و حمایت از یتیمان را هم ردیف توحیدو مسائل دیگر انسانى قرار مى دهد و مى فرماید: «لاَ تعبدون اِلاَّ اللهَ و بالوالدین احسانا وذی القربی والیتامی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا للناس حُسْناً وَاقیموا الصلاه وَآتُوا الزکاه»؛ (به خاطر بیاورید هنگامى که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم [پیمانی که سر مشق امت هاى دیگر نیز هست] جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و نسبت به پدر و مادر و یتیمان و بینوایان نیکى کنید و به مردم نیک بگویید، نمازرا برپا دارید و زکات را بپردازید).


                                    حقوق بشر قرآنی    

قائده ی لاضرر از جمله قوائد فقهی است که کاربرد فراوانی دارد .اصل این قائده از روایتی که از سوی رسول مکرم اسلام حضرت محمد(ص)است که میفرمایند لاضرر و لا ضرار فی الاسلام..در دین اسلام هیچ گونه ضرر که به خود انسان وارد شود یا ضرری که فرد به دیگران وارد کند جایز و مجاز شناخته نشده است.

با توجه به کلام مذکور میتوانیم این مطلب را به دست آوریم که اسلام با ضرر دیدن و ضرر رساندن مخالف است.حال چه این ضرر در بحث مالکیت افراد به مال خود باشد و چه در دیگر مسائل.فلذا اگر استفاده از مال خود موجبات ضرر به مال دیگری را فراهم کند این استفاده مشروع نخواهد بود.با تامل در قائده ی تسلیط که نشات گرفته از آیات کلام الله مجید است و این قائده میفرماید:الناس مسلطون علی اموالهم..یعنی مردم بر مال های خودشان تسلط دارند

یعنی هیچ کس حق ندارد کسی را از استفاده ی آنچه که در مالکیت اوست منع کند

قائده ی لاضرر میاید و این قائده را محدود به شرایطی میکند که بدون ضرر باشد.قائده ی تسلیط در جایی حکم فرماست که ضرر و زیانی متوجه کسی نباشد

قائده ی لاضرر در قانون مدنی ایران

در ماده ی ۱۳۲ قانون مدنی ایران میبینیم که آمده:کسی نمی تواند در ملک خود تصرفی کند که مستلزم تضرر همسایه شود،مگر تصرفی که به قدر متعارف و برای رفع حاجت یا رفع ضرر از خود باشد.

چنانچه میبینیم این قائده ی مهم و پر ارزش در قانون کشور ما نیز تجلی پیدا کرده است و تصرفاتی که باعث ضرر و زیان بشود غیرمجاز شمرده شده است،مگر در سه مورد

در این موارد فرد اگر از مال خود استفاده کند و در این استفاده به دیگری ضرری وارد شود فرد ضامن این ضرر نیست؛

تصرفی که باعث ایجاد ضرر شده است به قدر متعارف باشد

که تشخیص این که تصرف متعارف است یا خیر یک امر عرفی است.ممکن است احداث عمارت ۵ طبقه در محلی متعارف و در محل دیگری غیر متعارف شناخته شود.

مورد دومی تصرف باید به قدر حاجت یا رفع ضرر از مالک باشد .یعنی مالک تصرفی برای دور کردن ضرر از خود در ملک خود انجام داده و این تصرف باعث ضرر به دیگری شده است.کسی برای رفع احتیاج و به قدر متعارف چاهی در ملک خود بکند و از آن ضرری به دیگری وارد شود

قائده لاضرر یا قائده ی کلی

قائده ی لاضرر فقط در استفاده از اموال غیر منقول صدق نمیکند.بلکه با توجه به اصل ۴۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میشود آن را به کلیه ی تصرفات زیان آور مالک(اعم از این که مال،غیر منقول یا منقول باشد و اعم از این که ضرر به همسایه وارد شود یا دیگری)گسترش داد ،مشروط بر این که شرایطی که بیان شد در ماده ی ۱۳۲ قانون مدنی در آن جمع باشد.حتی این قائده را میتوان به حقوق دیگر (غیر از مالکیت)تعمیم داد 

قائده ی دیگری که مورد اهمیت است <قائده ی سو استفاده از حق>است که خود نشات گرفته از قائده ی لاضرر است

یعنی کسی از حق خودش سو استفاده کند و این فعل او باعث ایجاد ضرر به دیگری شود.

مفهوم لغوی ضرر و ضرار

اهل لغت براى لفظ ضرر معانى متعددى ذکر کرده‌ اند. برخى ضرر را در مقابل نفع قرار داده‌ اند. همچنین ضرر به معناى سوءحال (بدى حال) نیز آمده است، همچنین ضرر به معناى عمل مکروه نسبت به دیگرى و نقص در اعیان نیز آمده است. ضمن این که ضُرّ به معناى بدى حال و تنگدستى و فقر نیز بکار رفته است 

ابن اثیر ضرر را به معناى نقص حق مى‌داند

در هر حال به نظر مى‌ رسد کلمه «ضرر» در اکثر موارد برای نفس و مال استفاده مى‌ شود و کاربرد آن در مورد آبرو و حیثیت افراد کم‌تر است. اما کلمه «ضرار» بر وزنِ فِعال مصدر باب مفاعله مى‌ باشد و دلالت بر ایراد ضرر از طرفین به یکدیگر دارد به تعبیر دیگر در «ضرار» طرفینى بودن با توجه به باب مفاعله مفروض است. همچنین در مورد معناى ضرار گفته شده ضرار به معناى مجازات بر ضررى است که از طرف دیگرى به انسان وارد مى‌ گردد.

نظر دیگر این که ضرار و ضرر دو کلمه مترادف هستند و این که در حدیث تکرار شده براى تاکید است.

همچنین گفته شده ضرر براى مواردى استعمال مى ‌گردد که یک نفر به دیگرى ضرر مى‌ زند تا منفعتى ببرد اما ضرار در موردى است که با ضرر زدن به دیگرى نفعى متوجه خودش نگردد.

                                           قائده ی لاضرر.قائده ای کلی در اسلام.مفهوم قائده لاضرر